حلماسادات خانومحلماسادات خانوم، تا این لحظه: 9 سال و 8 ماه و 11 روز سن داره

عاشقانه های من و نی نی

2. اولین خرید دونفرونه

سلام نی نی مامان. عشق کوموچولوی من... (بابات بهت میگه کوموچولو) امروز خیلی خوشحالم عزیز دلم... آخه دوتایی با هم رفتیم و برات چندتیکه لباس خریدیم... من و شما دیشب تهران موندیم و پیش بابا نرفتیم چون امروز هم میخواستم بیام اداره. برای همین با خاله زکی رفتیم خوابگاه دوران دانشجوییمون... خیلی خاطره ها برام زنده شد... خوابگاه هم نزدیک فروشگاه البسکو بود و خلاصه من فرصت رو مغتنم شمردم و امروز صبح رفتم برای خرید واسه شما نی نی ناز القصه ما برای شما از مکه و مدینه کلی خرید کردیم... ولی اکثرا برای شش ماهگی به بعد شماست واسه همین لباس برای قبلش کم داری... منم یک هفت تیکه خیلی ناز سایز 1 برات خریدم و یک سویشرت و شلوار سایز 1 که برای سه ماهگیتون...
27 بهمن 1392

1. عاشقانه ها

سلام به نی نی خوب و ناز خودم. راستش از خیلی وقت پیش باید شروع میکردم و برات مینوشتم... اما مامانت یه کم استرسیه، همش نگران بود که پیش ما نمونی و خب میترسید که بهت دل ببنده و بنویسه... اما دیدم خیلی حیفه و امروز دقیقا وقتی که شما ده هفته ات تموم شده دارم اولین نامه عاشقانه ام رو برات مینویسم میوه دل مامانی... سالهای سال منتظرت بودم... میدونی یعنی چی؟ یعنی از وقتی هیجده سالم بود... نمیدونم چرا اما یه عشق عجیب، یه مهر مادری توی وجودم شعله ور بود. خیال و آرزوم داشتن بچه های قد و نیم قد بود ... اینکه برات غصه بگم، باهات بازی کنم و خلاصه اینکه معنی زندگی من همیشه و همیشه مادر بودن بوده و هست... خدا کنه بتونم برات مامان خوبی باشم. دوس...
25 بهمن 1392
1